5 PM
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن
باغ جان را تازه و سبز دار
قصد این بستان و این مستان مکن
چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن
خلق را مسکین و سرگردان مکن
بر درختی کاشیان مرغ تست
شاخ مشکن مرغ را پران مکن
شمع جمع خویش را بر هم مزن
قصد این پروانه ی حیران مکن
گرچه رندان خصم روز روشن اند
آنچه می خواهد دل ایشان مکن
کعبه ی اقبال ما این درگه است
کعبه ی امید را ویران مکن
نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن
"مولانا"