6 PM
|
6 PM 6 PM
Somebody That I Used To Know (کسی که میشناختمش )
(بقيه در ادامه مَطلبـــــ)
إدامه مَطلب2 PM 4 PM
*به روزها دل مبند* *روزها به فصل كه ميرسند رنگ عوض ميكنند* *با شب بمان* *شب گرچه تاريك است* *ليكن هميشه يكرنگ است* *شريعتي*
مـ ـن ميگويم:
*به روزها دل مبند* *اما روز باش* *شب گرچه تاريك است و يكرنگ* *تنها محفلي است براي خفتن خفتندگان* *خفتگاني كه تمام عمر سياهي شب را در خواب به پايان رسانده و تنها فكر شب را در خفتن دانند* *بايد روز ميبود تا زندگي در تو جريان يابد* *بايد روز ميبود تا رنگيني تو ديگران را غرق در تو كند* *غرق در مشغله تو* *غرق در فكر تو* *غرق در ياد تو* *ياد شب مرده است* *همچو تاريكي در ظهور نور*
روز بر شب چيرگي دارد..روز پيروزي دارد..روز رنگيني دارد....روز مردم را ميفريبد پس بايد روز بود و همه را در خود غرق كرد..
|
||